ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

........من بابایی ترین دختر دنیام!!

خواستم بنویسم از او… راستش انگار جرات نکردم . انگار میترسیدم که بنویسم و کم بیاورم. تاب نیاورم. اشک‌هایم ببارد. و من بی‌تاب شوم . سخت‌ترم بود که بنویسم و بفهمم چقدر کم ام… چقدر کوچکم در برابرش . برای همین این همه گذشت. چند روز دارد از روزش می‌گذرد و من تازه توانسته‌ام جرات ام را جمع کنم، انگشتانم را روی دکمه‌های کیبورد حرکت دهم و بنویسم . از او … او که به من و خواهرانم یاد داد باید محکم باشیم. دختر هستیم؟ باشیم! محکم بودن که ربطی به دختر بودن ندارد . یادمان داد هر مصیبتی به‌اندازه‌ی خودش عزاداری دارد! نه بی...
3 خرداد 1393

.......ترنم بانو در روز معلم!!!!

ترنم و تل پروانه ای که با کاغذ رنگی و مقوا درست کردیم: و این هم کاردستی هایی که به کمک ترنم  به مناسبت روز معلم برای مربی مهدکودک ترنم درست کردیم: پاکت کارت پستال: کارت پستال  با عکس ترنم که البته بعدا عکس مربی مهد را از مدیر مهدکودک گرفتیم و گوشه کارت چسبوندیم: پشت کارت  : داخل کارت : و شاخه گل هایی که ترنم برای مسئولین مهدکودک برد و به تک تک اونها گفت : روزتون مبارک پی نوشت : چون روز معلم جمعه بود  و من میدونستم ترنم شنبه به مهد نمیره روز چهارشنبه هدایا را به مهد برد و حسابی خاله مهدکودک را غافلگیر کرد...
3 خرداد 1393
1